نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود.

در اهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.

به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.

جشن مبارزه با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.

در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.

آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری :

چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:

 
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری : 

یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

آجیل چهارشنبه سوری : 

رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.

 
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری:

دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

بوته افروزي

در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.


در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.

بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( ... ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند.

در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

 چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها:

در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است.

چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند.

یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.

 

در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : ... آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و ...

حوادث چهارشنبه سوری:

هرگونه بی توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می تواند زیان های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.حادثه برای هرکسی اتفاق میافتد. در برخی حوادث افرادی کشته شده یا به شدت آسیب میبینند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوری میتوان جلوگیری کرد.

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری:

 *والدین در تهیه وسایل آتشبازی بی خطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و ... جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.


*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر ، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

 عید نوروز یکی از مهمترین و اصلی ترین جشن های ایرانیان می باشد که از دیرباز و از ایران باستان نسل به نسل منتقل شده است . این عید با تمام شدن زمستان و فرا رسیدن بهار آغاز می شود و نماینگر آغاز سالی جدید و با عشق و محبت است.  با ما در این قسمت از سایت دانش آکاایران همراه باشید تا بیشتر با عید نوروز قدیمی ترین جشن باستانیآشنا شویم.

عید نوروز,قدیمی ترین جشن باستانی,مراسمات باستانی,عید,نوروز,مراسمات اعیاد,جشن,سنت های عید نوروز,عید نوروز و بهار,بهار,فرا رسیدن بهار,عید نوروز در ایران باستان,بهترین مراسمات باستانی,تاریخچه عید نوروز,عید نوروز و ایران باستان

قدیمی ترین جشن باستانی

عید نوروز توسط تمام قوم های ایرانی در میان اهالی شهر و روستا و عشایر با هر طبقه اجتماعی برگزار می شود, مراسم جشنعید نوروز است. ایرانی ها، نوروز را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن می گیرند و معتقدند که سالی دیگر گذشته و بایستی کهنگی ها را به سال کهنه واگذارکرد. واژهٔ جشن، از ریشهٔ «یز» (Yaz) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز سپاس آغاز سالی نو است.
به اعتقاد پارسیان، نوروز اول روز از زمانه و فل ک را آغاز گشتن است. اندیشهٔ ایرانی، نوروز را آغاز زندگی می داند و شروع هر پدیدهٔ مهمی را بدین روز منسوب می دارد. ایرانیان هر آغازی را جشن می گیرند و نوروز بزرگ ترین آغاز و بزرگ ترین جشن، با اصیل ترین سنت ها و مراسم جاودانه است. آغاز ِمراسم باشکوه عید نوروز به زمان پادشاهی جمشید شاه بازمی گردد. گفته می شود او در زمان سلطنت خود در آبادانی ایران و آسایش خاطرِ مردم از هجوم بیگانگان، نقش بسیاری داشت. در نوشته ها آمده روزی جمشید سفری با تخت زرینش به آسمان ( به سوی خورشید ) داشت و پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید...

پس از جمشید, سال به سال بر اهمیت و فراگیری این روز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شد. اسطوره های گوناگونی در ایران باستان, درباره این جشن ملی آورده شده است که به برخی از آن ها جهت اطلاع علاقمندان اشاره می شود.
یکی از این افسانه ها, اسطوره زیبای آفرینش است.
اورمزد شش پیش نمونه گیتی یعنی نمونه اولیه وآرمانی موجودات را در شش گاه با فاصله های نابرابر و در درازای یک سال می آفریند که به ترتیب عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، چهار پای سودمند ومردم. به یادبود این آ‏فرینش های شش گانه، سال را به شش قسمت نابرابر تقسیم می کردند و سالگرد این آفرینش ها را به صورت جشن های پنج روزه که در آیین ایران باستان «گاهانبار» نام دارد، برگزار می کردند.

 

 

عید نوروز


جشن سالگرد آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت، نخستین گاهانبار است. دومین گاهانبار سالگرد آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیر است. سومین گاهانبار که سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است، از ۲۶ تا ۳۰ شهریور برگزار می شد. چهارمین گاهانبار سالگرد آفرینش گیاه و از ۲۶ تا ۳۰ مهر است. پنجمین گاهانبار سالگرد آفرینش چهارپای مفید جشن میان زمستان است و زمانی است که برای دام انبار زمستانی می شود.
آخرین گاهانبار, سالگرد آفرینش انسان است که در پنج روز آخر سال, یعنی پنج روز کبیسه برگزار می شود. سالگرد این پنج روز پایانی سال که دوازده ماه سی روزه را در پشت خود دارد، مدخلی بر نوروز است. پس جشن نوروزسالگردی است از آفرینش انسان، عزیزترین موجود آفرینش برای آفریدگار بزرگ که آفرینش اهورایی را پاسداری خواهد کرد و رقیبی برای اهریمن و آفریده های دیوی اش خواهد شد.به همین مناسبت، سالگرد آن با شکوه بیش تری برگزار می شود.
اسطوره دیگری نیز آیین های نوروزی را همراهی می کند، یکی از آن ها آیین نیایش به ایزد«رپیتوین» است. «رپیتوین» سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است و در زمستان، در زیر زمین جای می گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان نمیرند و به خصوص ریشه های درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس می دارد. بازگشت سالانه او در بهار است که نمادی از پیروزی نهایی نیکی ها بر بدی ها و بهارها بر زمستان ها است.
به همین مناسبت جشنی ویژه و نیایشی که تقدیم رپیتوین می شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می دهد و از این دید، نوروز نمادی از پیروزی عنصر نیک در نبرد فصل ها است.
نوروز هم چنین نمادی است از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیز و زندگی منتهی می شود و به همین مناسبت جشن مربوط به «فروهر»ها نیز بوده است. «فروهر» یا «فروشی» گونه ای از روان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مردمان در آن جهان به وجود می آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می شتابد و از کیفرهای خاصی که روان می بیند به دور است.
فروهرها سالی یک بار در طلیعه ماه فروردین (= ماه فروهرها) به زمین باز می گردند و هر یک به خانه خود فرود می آیند. آنان از دیدن پاکیزگی و درخشندگی خانه دل خوش می شوند و بر شادکامی خانواده وبر برکت خانه دعا می کنند و اگر خانه را آشفته و درهم، پاک نشده و نا آراسته بینند, غمگین می شوند و دعا نکرده و برکت نخواسته خانه را ترک می کنند. مراسم خانه تکانی از همین جا نشات گرفته است. ایرانیان در آغاز سال نو همه جای خانه را تمیز و پاکیزه می کنند تا فروهرهای درگذشتگان, به خانه آنان بیایند و برای خانواده برکت بیاورند.

 

قدیمی ترین جشن باستانی

مردمانی که بر این باورند، روز نوروز از خانه بیرون نمی روند، چون نمی خواهند که فروهرها صاحب خانه را در خانه نیابند و ناخشنود شوند. چراغ خانه ها برای این که راه را بر فروهرها بهتر بنمایانند, دراین شب ها باید روشن باشد
به نقل از آکاایران : در آغاز پنج روز آخرین گاهانبار و به روایتی در پایان این پنج روز و درست شب نوروز بزرگ، مراسم آتش افروزی بر بام ها انجام می دادند که هم راهگشای فروهرها باشد و هم به دورو نزدیک خبر دهند که سال نو می آید. این آتش افروزی بعد از آمدن اسلام نیز در میان ایرانیان معمول بوده است و چون مراسم به طور رسمی نخستین بار در شب چهارشنبه انجام شد، این رسم در شب چهارشنبه پای برجا ماند و چهارشنبه سوری یکی از جشن های جنبی نوروز شد.
به روایتی «سوری» به معنی «سرخ» است و سرخی دلیل انرژی و تحرک. شاید باورهایی که در ایران کهن مردمان بر آن اعتقاد راسخ داشته اند و برخی از آن ها با افسانه ها درآمیخته, امروزه چندان مورد قبول مردم نباشد و برخی آن را از خرد گرایی به دور بدانند. امروزه بیش تر ایرانی ها از ریشه اعتقادات کهن اطلاع چندانی ندارند ولی جشن بزرگ نوروز را کما کان شبیه اجداد خود انجام می دهند و برپایی این جشن ها را وسیله ای برای حفظ هویت ایرانی خود در برابر هجوم فرهنگ های مختلف می دانند.
خرید و پوشیدن لباس های جدید و آراستگی در آغاز نوروز برای ایرانیان اهمیت خاصی دارد. از مراسم زیبا و باشکوه نوروزی که از دوران کهن تا زمان ما باقی مانده و از پیش درآمدهای نوروز به شمار می آید, سبزهٔ نوروزی است. در تمام مناطق ایران، سبزه های زیبا و سبز و خرمی در ظروف خاصی پیش از عید با آداب و مراقبت بسیار آماده و در زمان تحویل سال نو، بر سر سفرهٔ نوروزی گذارده می شود و آن را تا روز سیزدهم فروردین، هم چنان تازه و باطراوت حفظ می کنند. تهیه و مصرف غذاهای مخصوص عید نوروز که مهم ترین آن ها سبزی پلو و ماهی سفید است از دیگر آداب ورود به جشن های نوروز است.
زمان جشن نوروز ۱۳ روز است و در اولین روز نوروز ایرانیان سفره ای پهن می کنند و بر آن هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع شده باشد, می گذارند و آن را سفره هفت سین می نامند. ( سبزه : نمودارِ گل های زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی, سیب : میوه ای بهشتی و نماد زایش, سمنو : از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت, سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک عشق و دلباختگی است و...) برای تزیین سفره هفت سین از وسایل دیگری استفاده می شود که هر یک فلسفه خاصی دارند. آینه و شمع برسر سفره هفت سین به نشانه نور, روشنایی و شفافیت استفاده می شود.

عید نوروز

معمولا تخم مرغ های رنگ شده با طرح های زیبا نیز برسر سفره ی هفت سین وجود دارد که نماد نطفه و باروری و زایش است. (در اساطیر آمده فلسفه وجود تخم مرغ جهان است که تخم مرغی شکل است و آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین روز است.) یک جلد قرآن مجید نیز همیشه در سفره هفت سین مسلمانان وجود دارد که گویاترین دلیل آمیختگی این عید باستانی با قوانین اسلامی است. قرآن به نشانه اطاعت از خداوند و تقدس, تبرک و روحانی کردن فضای موجود و سال نوی آغاز شده, ازواجبات سفره هفت سین ایرانی مسلمان است. ماهی قرمز کوچک نیز از واجبات سفره هفت سین ایرانیان است که نماد سرزندگی و شادابی است.
ایرانیان در طول مدت جشن های سال نو به دیدن یک دیگر می روند و سال جدید را تبریک می گویند و کدورت ها و کینه های احتمالی را کنار می گذارند. مراسم عید نوروز ۱۳ روز ادامه دارد که در تمام این مدت دانش آموزان و دانشجویان در تعطیلی به سر می برند.
بنا بر آن چه در اساطیر آمده در تقویم ایرانی ، نخستین دوازده روزسال "جشن زایش انسان ها" تمثیلی از۱۲ هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز، روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسان ها درپردیس است ، متعلق به ستاره باران انگاشته می شد، زیرا نزول باران بهاری باعث سر سبزی و طراوت زمین شده و نمایه ای از بهشت را بوجود می آورد.
این اعتقاد در ایران باستان موجب می شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشت زارهای نودمیده، انگاشته شود. در این روز، از دیر باز مردم ایران به دشت و صحرا می رفتند تا با شکست دیو خشکسالی، گوسفندی برای فرشته باران، قربانی و بریان کنند تا این فرشته کشت های نو دمیده را از باران سیراب کند.
مردم ایران هم اکنون نیز در پایان روز سیزدهم با سبزه های سفره هفت سین خود به دامن طبیعت پناه می برند و تمام روز را در طبیعت می گذرانند که در تقویم رسمی کشور این روز« روز طبیعت» نام گذاری شده است. روز چهاردهم فروردین ماه, جشن ها ی نوروزی به پایان رسیده و مردم زندگی عادی خود را از سر می گیرند. مراسم جشن های نوروزی یکی از جذاب ترین جشن های ایرانی برای مردم ملل دیگر است.



:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

شهادت حضرت فاطمه (س)

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

در اوراق تاریخ

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

درختان پر از مزایا و منافع هستند و اگر در مکانی مناسب کاشته شوند هیچ ضرر و زیانی ندارند.

درختان هوا را تمیز می کنند.

1-درختان با جذب آلودگیهای ناشی از گازهای نیتروژن, آمونیاک, دی اکسید گوگرد و اوزون و به دام انداختن آنها روی برگهایشان نقش بسزایی در کاهش آلودگیها دارند.
قدرت جذب دی اکسید کربن هر هکتار درخت بالغ در طول یک سال برابر با  زمانی است که  شما با ماشین شخصی خود 26 هزار مایل رانندگی کنید.

هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ:  1.2 تن دی اکسید کربن را از هوا می گیرند.
 
درختان اکسیژن تولید می کنند.
2-یک هکتار از درختان بالغ قادر به تامین اکسیژن مورد نیاز برای 18 نفر در طول یک سال است.

درختان باعث خنکی هوا در مناطق شهری می شوند.
3-سایه درختان در خانه ها و خیابانهای شهرمان به عنوان پناهگاه و استراحتگاهی مناسب برای کودکان و خانواده ها در روزهای داغ تابستان مورد استفاده همگان است.

درختان منابع آبی را حفظ و فرسایش خاک را کاهش می دهند.
4-برگهای ریخته شده از درختان موجب تقویت مواد آلی  خاک می شوند. ریشه درختان موجب افزایش نفوذپذیری  خاک می شود.

هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ: 77٬000 گالون آب باران را می گیرند.

و در نتیجه :
کاهش میزان تخریب سیل های حاصل از طوفان ها.
کاهش فرسایش خاک و  رسوبات حاصله در نهرها.
افزایش ذخیره منابع آب زیر زمینی می شود که بطور قابل توجهی  بر اثر شهرسازی در حال کاهش است.
مقدار بسیار کمتری از مواد شیمیایی وارد نهر ها میشود.
کاهش فرسایش خاک حاصله از باد میشود.
 

بدون درختان بافت شهر نیاز بیشتری به جویبارها و کانالهای فاضلاب دارد.

5-هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ: 60 کیلوگرم آلاینده را از طبیعت می گیرند.

درختان یکی از عوامل کاهنده آلاینده ها در سیستم فاضلاب شهری هستند٬ و به این دلیل باعث میلیون ها دلار صرفه جویی در تصفیه آب می شوند.


درختان منبع تولید میوه ها هستند.
6-درختان برای ما انسانها  و سایر موجودات زنده همچون پرندگان و حشرات میوه میدهند.

درختان منبع تولید چوب هستند.

7-برای مشاهده انواع چوب بر روی عبارت چوب کلیک کنید.

کاهش هزینه انرژی خانه ها

8- باعث 20٪ صرفه جویی در هزینه های سرمایشی خانه  و  2٪  تا  10٪  صرفه جویی در هزینه های گرمایشی مالکین منازل می شود.

تنها ۳ عدد درخت کاشته شده با استراتژیک مناسب می تواند تا ۵۰٪ باعث کاهش قبوض برق و گاز شود.

درختان همیشه سبز در فصل زمستان می توانند به عنوان یک سپر بادگیر در مقابل خانه شما عمل کرده و باعث کاهش مصرف انرژی خانه تان از ۱۰٪ تا ۵۰٪ شود.

در مناطق سردسیر٬ افزایش ۳۰٪ پوشش گیاهی درختی در شهرها باعث کاهش مصرف انرژی برای گرمایش منازل تا ۱۰ ٪ و ۲۰٪ کاهش مصرف انرژی برای گرمایش خانه ها در مناطق روستایی می شود.

درختان در شهر شیکاگوی آمریکا٬ سالانه باعث کاهش هزینه های انرژی معادل 360٬000 دلار برای شهروندان این شهر می شود.

بالا بردن ارزش منطقه ای

9- بالا بردن ارزش منطقه ای خانه  10 تا 15٪.

بالا بردن کسب و کار مغازه ها

10- درختان در مناطق خرید و فروش باعث تردد مکرر  و طولانی مردم برای خرید شان می شوند.

11- باعث صرف 12٪ بیشتر برای خرید کالا  می گردد.

بخشیدن روح و زیبای به شهرها

12- درختان روح بخش چهره زمخت شهر شده٬ باعث بسط و توسعه فضای پیاده رو ها میگردند و محیط شهری را خوشایند  و زیبا میکنند.

ایجاد سایه و مکان مناسب برای پارک

13-درختان سایه بخش جای پارک ماشین های ما می شوند مخصوصا اگر در مقابل مغازه ای باشد که می خواهید از آنجا خرید کنید.

زیستگاه حیوانات و پرندگان

14-درختان برای پرندگان و دیگر حیوانات غیر اهلی جا و مکانی برای زیست و حیاتشان فراهم می آورد حتی در شهرها که این عمر باعث کاهش آفات گیاهی باغچه حیات شما نیز خواهد شد. که یکی از عوامل آن پرندگان هستند که آفات گیاهی یکی از غذاهای آنها به شما می رود و همچنین خود این درختان کاشته شده در خیابان ها و پارک ها زیستگاه آفات می شوند که از هجوم بعضی آفات به باغچه های خانگی جلوگیری می کند .

افزایش سرعت التیام بیماران

15-درختان فرایند بهبود و التیام بیمارانی را که در آن سوی پنجره اتاقشان درخت است را افزایش می دهد.

کاهش خشونت

16-درختان باعث کاهش خشونت های محلی شد و محیط را بیشتر امن تر و اجتماعی تر می نماید.

کاهش آلودگی صوتی
17-کاهش آلودگی صدا بعضا تا 50٪ با جذب صوت٬ کاشت ردیف های زیادی از درختان در امتداد اتوبان های باعث گرفتن آلودگی صوتی به وجود آمده اتوبان های می شود و همچنین درختان همانند صداخفه کن در شهرها و مناطق شهر نشین عمل کرده و باعث جذب صداهای آزار دهنده که برای گوش انسان ها مضرر است می شوند.

محافظت در مقابل جریان های سیل در سواحل رودخانه ها

18-درختانی که به طور مناسب برای مناطق کنار رودخانه ها انتخاب شده اند و به طور مناسب در این مسیر کاشته شده باشند باعث کاهش سیل گرفتگی و محافظت در مقابل آسیبات سیل می شوند.

کاهش احتمال بیماری آسم(نفس تنگی)

درختان با فیلتر کردن آلاینده های هوا برد باعث کاهش شرایط بیماری آسم و دیگر بیماری های تنفسی می شود.

 محققان دانشگاه کلمبیا پی به بیماری آسم در کودکانی بردند که در مناطقی از شهر زندگی میکنند که دارای کمترین درخت و فضای سبز است. این تحقق و بررسی نشانگر آن است که برای هر 340 درخت موجود در هر کیلومتر مربع٬ بیماری آسم 25٪ کاهش می یابد.

کاهش چاقی در افراد

در یک بررسی مشاهده شد که شهروندانی که در مناطقی که دارای فضای سبز بیشتر بوده زندگی می کنند از لحاظ جسمانی بیشتر فعال هستند و 40٪ احتمال چاقی در آنها کمتر از شهروندانی بود که فضای سبز کمتر نسبت به آنها داشتند.

 

پارک های موجود در شهر مردم را برای فعالیتهای ورزشی روزانه ترغیب می نماید٬ که اکثر این افراد در همسایگی این پارک ها زندگی می کنند. در یک بررسی مشخص شد که سه چهارم افرادی که از پارکها استفاده می کنند در یک و نیم کیلو متری و یا حتی کمتر از آن فاصله در همسایگی این پارکها زندگی می کنند.

 

کودکان و جوانانی که در همسایگی فضاهای سبز زندگی میکنند احتمال کمتر چاقی و افزایش وزن دارند.

درختان باعث افزایش سلامتی جسمانی و روانی

محیط سبز کاری سودمندی کارگران و کارمندان اداری را افزایش می دهد. در یک بررسی مشاهده شد که کارمندانی که میز کاری بدون منظره طبیعی سبز داشته اند 23٪ بیشتر از کارمندانی که چشم انداز سبز داشته اند بیماری و بی حالی در روزهای هفتگی داشته اند.

گزارش شده است که افراد بعد از گذراندن زمان خود در پارک ها کمتر احساس غمگینی و اضطراب می کنند.هرچه قدر این افراد بیشتر در پارک زمان سپری می کنند کمتر احساس استرس می کنند.

تندرستی فکری و روحی با تمریناتی که در محیط باز انجام می شود پیشرفت بهتر حاصل می کند نسبت به تمریناتی که در محیط بسته انجام میشود. تمریناتی که در طبیعت انجام می شود بیشتر با احساس تجدید حیات و دید مثبت  و رها از مشغولیت های ذهنی همراه است٬ و افزایش انرژی را بهمراه دارد. باعث کاهش کشمکش٫ اغتشاش٫ عصبانیت٫ افسردگی می شود.

در کنار درختان نشستن کمک می کند تا استرس شما در عرض 5 دقیقه بهبود یابد٬ از آنجایی که تغییراتی در فشار خون و قوه انبساط ماهچه ها ایجاد می شود.

فواید ترافیکی و جاده ای درختان

آرامش ترافیکی و کاهش تصادفات

بهبود فضای سبز کنار خیابان ها باعث کاهش تصادفات 5٪ تا 20٪ در شهر تورنتو کانادا شده است٬ که این خود باعث کاهش مخارج عمومی شده است٬ و همچنین باعث افزایش استفاده از شریان های پیاده روی شهر شده است.

درختان امنیت رانندگی را بهبود بخشیده اند. در یک مطالعه مشاهده شده است که بعد از ایجاد و بهبود فضای سبزی کنار جاده ای٬ 46٪ کاهش تصادفات شهری و اتوبانی را در بر داشته است.

حضور درختان در فضاهای سبز حومه شهری باعث کاهش سرعت گشت رانندگی تا 5 کیلومتر در ساعت می شود. رانندگانی که سریع رانندگی می کنند یا رانندگانی که آرام رانندگی می کنند هر دو در حضور فضای سبز درختان آرام تر رانندگی می کنند.

رانندگی در معرض جاده های طبیعی باعث کاهش بزرگی واکنش استرس رانندگان می شود.

بزرگراه های با چشم انداز طبیعی باعث افزایش قدرت تحمل رانندگان برای سبقت های دیوانه وار جاده ای می شود.

فضاهای سبز وسط جاده ای پر از درختان می توانند باعث افزایش عملکرد موتور ماشین تا 7٪ نیز شوند.

مطالعات نشان داده است که درختان خیابانی متوانند شدت و سختی تصادفات را کاهش دهند.

ادامه فواید درختان خیابانی٬‌ اینجا کلیک کنید.

از دیگر فواید درختان٬ کاهش هزینه های نگهداشت جاده ای

سایه درختان ثابت کرده اند که باعث کاهش هزینه های تعمیر و نگهداری جاده ها و سنگ فرش ها شده اند. از آنجایی که از شدت حرارت و تابش نور خورشید به شدت می کاهد. جاده های که دارای سایه درختان هستند تا 60٪ باعث کاهش هزینه های نگهداری در آنها می شود. که این خود مبلغی خیلی زیادی است.

ایجاد اشتغال٬کار و سود

جنگلبانی شهری ایجاد اشتغال های فراوانی می کند که باعث منبع درآمد خیلی از اقشار جامعه می شود. که هر 1 دلار هزینه خرج شده برای یککاشت و نگهداری یک درخت٬ 5.60 دلار توسط فوایدی که آن درخت برای جامعه و شهر دارد باز خواهد گشت. یعنی اگر 100 هزار تومان برای درختان شهری هزینه شود 560 هزارتومان فایده برای شهر و شهروندان خواهد داشت.

حقایق و فواید سایبانی و سایه اندازی درختان

هر شهری نسبت به موقعیت اقلیمی و شرایط آب و هوایی نیاز به پوشش سایبانی درختان دارد. در یک تحقیق برآورد شده است که شهر های شرقی آمریکایی در حالت ایده آل به ۴۰٪ پوشش سایبانی درختان و شهر های غربی آمریکایی در حالت ایده آل به ۲۵ ٪ پوشش سایبانی درخت نیاز دارند.

با افزایش پوشش سایبانی درختی در شهرها باعث کاهش غلظت گاز های ازن در شهر ها می شود.

در یک تحلیل در سال 1999 میلادی در شهر واشنگتن٬ نشان داد که روی هم رفته بین سالهای 1973 تا 1997 پوشش سایبانی درختی در شهر از ۳۷٪ به ۲۱٪ کاهش یافته است. از دست دادن این مقدار پوشش سایبانی درختی باعث افزایش ۳۴٪ روان آبی فاضلاب سطحی شهری شده و همچنین در صورت عدم کاهش این مقدار پوشش سایبانی٬ 160600 کیلو گرم آلاینده های حذف می یافت.

 



:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: نماینده‌‌ صالح ‌کسى است که پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده‌ خوبى نیست.

 پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون معیارهای نماینده یک ملت انقلابی، مؤمن و شجاع به شرح زیر است:

اولین شرط تقواست

هر کس که به این نظام معتقد و پایبند است، مى‌تواند وارد میدان انتخابات شود؛ کسانى که این نظام و قانون اساسى را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستى بدانند که از نظر این ملت آمدن آن‌ها به مجلس خطاست. معلوم است کسانى که این قانون اساسى و این ملت و کار‌ها و شعار‌ها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند؛ اما آن کسانى که نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز. این جناح‌ها و خطوط و احزاب هم از نظر بنده اعتبارى ندارند؛ بعضى خودشان که کشمکش مى‌کنند هیچ، سعى مى‌کنند که رهبرى و دستگاه‌هاى نظام را هم وانمود کنند که در دعواهاى جناحى و خطّىِ این‌ها واردند! این مطلب درست نیست. بنده حزب و شخصیت نمى‌شناسم؛ بنده این را مى‌شناسم که کسى که مى‌آید به مجلس، باید با تقوا باشد. اوّلین شرط تقواست: «انّ اکرمکم عنداللَّه اتقاکم». دیگر این‌که باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعى و همّت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضدّ فساد هم باشد و با فساد مالى و اقتصادى به‌شدّت و به‌جد، از بُن‌دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند. البته توانمند، با اخلاص و عالِم هم باشد. صلاحیت بر اساس این مسائل است.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم‌ در آستانه سالروز قیام 19 دی 1382/10/18

نماینده شایسته: شجاع‌ترین، مؤمن‌ترین و انقلابى‌ترین

آن کسى که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابى و مؤمن و شجاع به مجلس مى‌رود، باید انقلابى و مؤمن و شجاع باشد اگر نگوییم شجاع‌ترین و مؤمن‌ترین و انقلابى‌ترین؛ لااقل در سطح این توده‌ى عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان مى‌دهند، باشد.

آن کسى که اسلام را نمى‌پسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمى‌کند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزش‌هاى انقلابى اهانت مى‌کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى این‌که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مى‌دهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفاده‌ى شخصى، این مسؤولیت را مى‌خواهد، او لایق و شایسته‌ى این کار نیست.

دنبال آدم‌هاى مؤمن و شجاع و انقلابى و کسانى که بتوانند قدرت این ملت را - که در سایه‌ى ارزش‌هاى انقلابى است - حفظ کنند، باشید. کسانى که وقتى قوانینى مى‌گذارند و موضعى مى‌گیرند و نطقى مى‌کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمى، شایسته‌ى آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شوراى اسلامى برود؛ آن کسى که بفهمد امام چه مى‌گفت، چه مى‌خواست و چرا مى‌خروشید.

وکیل آینده‌ى مجلس، باید دنبال راه امام و در خطّ او باشد.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‌هاى نماز عید فطر 1374/12/01

اصلح را انتخاب کنید

هنر ملت ایران و مردم شهر‌ها و حوزه‌هاى انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دیندارى و آمادگى براى حضور در می‌دانهاى انقلاب؛ دردشناسترین و دردمند‌ترین نسبت به نیازهاى مردم را انتخاب کنند.

بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 1386/10/12

مرزبندی شفاف با دشمن؛ شاخص مهم نماینده اصلح

نماینده‌ى صالح آن کسى است که پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده‌ى خوبى نخواهد بود؛ نماینده‌ى ملت در واقع نخواهد بود. خوشبختانه در کشور ما مجموعه‌هاى سیاسى‌اى که هستند، نسبت به مبانى اسلام و انقلاب تقریباً همه، بجز یک اقلیت کوچکى، متفق‌القولند؛ منتها مرز‌ها را باید روشن کرد. بعضى، از دشمن رودربایستى دارند؛ بعضى، ملاحظه‌ى دشمن را می‌کنند. ملاحظه‌ى ملت را باید کرد، ملاحظه‌ى خدا را باید کرد، نه ملاحظه‌ى دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هر چه عقب بنشینى، او جلو مى‌آید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمى نباشد، او نفوذ می‌کند. دشمنان این را می‌خواهند. یکى از شاخص‌ها همین است. مردم در هر جاى کشور هستند، به این شاخص توجه کنند.

آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست‌نشاندگان دشمن مرز کمرنگى است، این‌ها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند.

‌بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1386/12/22

چهار شرط اصلی برای یک نماینده

به نظر من مهم‌ترین شرایط نماینده عبارت است از این‌که متدیّن، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده‌اى جمع شد،‌‌ همان کارى را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد. نماینده باید متدیّن باشد. بى‌دینى و بى‌تقوایى چیز بدى است؛ هرجا باشد، انسان را آسیب‌پذیر مى‌کند. اگر در جاى حسّاس باشد، آسیب‌پذیرى آن بسیار گران تمام خواهد شد. نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی‌ها متدیّن هستند، اما از آن‌ها کارى ساخته نیست. باید به‌گونه‌اى باشند که بتوانند وظایفى را که بر عهده‌شان قرار دارد، انجام دهند.

سوم این‌که دلسوز مردم - بخصوص طبقات محروم - باشد و براى آن‌ها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دوره‌ى قبل - شاید در نماز جمعه بود - گفتم نامزدهاى انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال این‌ها نکنند. اگر کسى وامدار دستگاه‌ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمى‌تواند براى مردم دلسوزى کند. پس دلسوزى هم یک شرط بزرگ است.

شرط چهارم این است که نماینده‌ى مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده‌اى است؛ ملتى است که تهدید قدرتهاى متکبّر جهانى او را به عقب نمى‌نشاند؛ بنابراین نماینده‌ى او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق.

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1382/11/24

نماینده باید وجدان سیاسی داشته باشد

نماینده باید احساس دلسوزى و وجدان سیاسى داشته باشد. علاوه بر همه‌ى این‌ها - و شاید بتوانم عرض کنم مهم‌تر از همه‌ى این‌ها - این است که متدین باشد. نماینده‌ى متدین است که براى مردم کار مى‌کند. نیتش را خدا مى‌کند؛ مردم فهمیدند، فهمیدند؛ نفهمیدند، نفهمیدند. آن کس که بخواهد کار نکرده‌اى را به رخ مردم بکشد، متدین نیست. نماینده‌اى که متدین است، براى مردم کار مى‌کند، جان مى‌کند، نفس مى‌زند، در تنظیم قوانین، در حفظ اکثریت مجلس و کمیسیون‌ها و براى حضور در کمیسیون‌ها تلاش مى‌کند. کسى فهمید، فهمید؛ نفهمید، نفهمید. اهمیت نمى‌دهد. مى‌خواهد کار کند. این، فایده‌ى تدین نماینده است؛ نماینده‌ى متدین و معتقد به انقلاب، معتقد و پایبند به اصول انقلاب.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

کارآمدی تنها کافی نیست

ارانتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعى و یک اقدام خدایى است؛ بگردید آدمهاى مناسب را براى این کار مهم پیدا کنید. آدمِ مناسب چطور آدمى است؟ باید کارآمد باشد... کارآمدىِ تنها هم کافى نیست؛ باید متدیّن هم باشد. آدم متدیّن، احتمال خیانتش کم است. آن متدیّن‌هایى که یک وقت دچار لغزش مى‌شوند، اوّل تقواى خودشان را از دست مى‌دهند؛ بعد این لغزش به سراغ آن‌ها مى‌آید. پس، باید متدیّن و باتقوا هم باشند تا بتوانید براى کارهاى این کشور به آن‌ها اعتماد کنید. همچنین باید در مقابل توپ و تشر این و آن - خارجى، داخلى، زورگویان، قدرتمداران - شجاع باشد و دل خود را نبازد. کسى که دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم براى امضا مى‌لغزد؛ پایش هم براى جلو رفتن مى‌لرزد؛ نمى‌شود به او اعتماد کرد.

بیانات دردیدار اقشار مختلف مردم‌ 1378/13/11

صداقت و دلسوزی نماینده را تشخیص دهید

مجلس شوراى اسلامى، مجلس مردم است. مجلس خان‌ها نیست؛ مجلس آحاد مردم است. نماینده‌اى که انتخاب مى‌شود، باید دلسوز مردم باشد، صادق باشد، صمیمى باشد و بخواهد براى مردم کار کند. بعضى تظاهر به کار مى‌کنند، اما کار نمى‌کنند. این، به درد نمى‌خورد. باید براى مردم کار کرد. صداقت و دلسوزى نماینده‌اى را که مى‌خواهید انتخاب کنید، تشخیص دهید و بعد او را برگزینید.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

نماینده باید اولویت‌ها را بفهمد

نماینده باید داراى فهم و درک سیاسى باشد و مسائل کشور را بفهمد؛ هم مسائل خارجى و توطئه‌هاى دشمنان را و هم مسائل داخلى و نیازهاى مردم و اولویتهاى کشور را. این‌طور نباشد که بدون رعایت اولویت‌ها، مسأله‌اى را مطرح کنند، شعارى بدهند و براى ملت و دولت مشکل درست کنند.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه ‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

براى مسئول عقیده و اخلاق مسأله‌ى شخصى نیست!

در نظام جمهورى اسلامى غیر از دانایى و کفایت سیاسى، کفایت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است. افرادى نگویند که اخلاق و عقیده مسأله‌ى شخصى انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده مسأله‌ى شخصى انسانهاست؛ اما نه براى مسؤول. من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتى داشتم؛ فهم بدى از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پُر کنم، نمى‌توانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصى من است و اخلاق و عقیده ربطى به کسى ندارد! براى یک مسؤول عقیده و اخلاق مسأله‌ى شخصى نیست؛ مسأله‌اى اجتماعى و عمومى است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسى که به مجلس مى‌رود، یا به هر مسؤولیت دیگرى در نظام جمهورى اسلامى مى‌رسد، اگر فاسد، بیگانه‌پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمى‌تواند نقشى را که ملت و طبقات محروم مى‌خواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معامله‌گر، رشوه و توصیه‌پذیر و مرعوبى بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهاى خارجى جا زد، دیگر نمى‌تواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آن‌جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معیّن کند. این شخص غیر از کفایت ذاتى و دانایىِ ذاتى، به شجاعت اخلاقى، تقواى دینى و سیاسى و عقیده‌ى درست هم احتیاج دارد.

بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین 1382/09/26

تملق‌گویی استکبار مجلس را خراب می‌کند

اگر نماینده‌اى بى‌علاقه به انقلاب و کشور و بى‌اعتقاد به قانون اساسى به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنی‌هاى استکبار جهانى را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانى تملّق بگوید و در روزنامه‌ها و مجلّات وابسته به صهیونیست‌ها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانى با سیاست نظام جمهورى اسلامى مخالفت کرد؛ چنین نماینده‌اى مجلس را خراب مى‌کند، ملت را خراب مى‌کند، کشور را هم خراب مى‌کند؛ پس به‌درد نمى‌خورد. اگر نماینده‌‌اى بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آن‌ها را ادا کند؛ نانهایى به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به‌درد نمى‌خورد. اگر نماینده‌اى به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندى، آگاهى، سواد و معرفت لازم باشد، به‌درد نمى‌خورد. نمایندگى کار مهّمى است.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌ هاى نماز جمعه 1374/11/20

مراقب آدمهای اهل سوء استفاده باشید!

باید مراقب بود که آدم‌هاى اهل سوء استفاده و بى‌اعتقاد به رسالت انقلابى و مسؤولیت نمایندگى و کسانى که مى‌خواهند وارد مجلس شوند فقط براى این‌که سوء استفاده‌اى بکنند یا خداى نکرده خرابکارى‌اى انجام دهند، وارد مجلس نشوند...

توجه به چیزهاى کم‌اهمیت، تنگ‌نظرى و دقّتهاى بیخودى را باید کنار گذاشت. اساس قضیه‌‌ همان چیزهایى است که واقعاً همه را مى‌ترساند: آدم پول پرستى؛ آدم پیشکرده‌ى خوانین و اشرار منطقه‌اى، از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد براى آن‌گونه افراد کار و تلاش کند.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان‌ 1374/11/14

نماینده باید طرفدار ضعفا باشد

نماینده باید شجاع و باشرف و امین و طرفدار ضعفا و قشر ضعیف باشد. قانون باید بتواند از حقوق ضعفا دفاع کند، والاّ قانونى که پولداران را پولدار‌تر کند، قانون مملکت اسلامى نیست. قانون باید بتواند گره‌ها را باز کند و به دردِ دل قشرهاى محروم برسد.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1378/11/13

نامزد‌ها به مراکز قدرت و ثروت متصل نباشند

اگر چنانچه نامزد‌ها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب می‌شود؛ همچنان که امروز در به‌اصطلاح دموکراسى‌هاى دنیا، در آمریکا و غیر آمریکا این رسم هست؛ کمپانى‌ها و پولدار‌ها به نامزد انتخابات در ریاست جمهورى یا در انتخابات کنگره پول می‌دهند، ولى او در مقابل آن‌ها متعهد است. آن رئیس جمهورى که با پول دستگاه‌هاى گوناگون و مراکز ثروت سر کار بیاید، در مقابل آن‌ها متعهد است. آن نماینده‌ى مجلسى که با پول فلان شرکت و فلان کمپانى و فلان ارباب و فلان پولدار توى مجلس بیاید، مجبور است آنجائى که آن‌ها لازم می‌دانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمی‌خورد. نه باید به مراکز ثروتهاى شخصى متصل بود، و نه به طریق اولى‌ به ثروتهاى عمومى. کسى بیاید از پول بیت‌المال مصرف کند، براى اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. این‌ها را باید مردم مراقب باشند.

بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی 1390/10/19

نماینده باید طرفدار حقوق محرومین باشد

باید ما هوشیار باشیم؛ آحاد ملت باید هوشیار باشند. نماینده‌ى متدین، امین، طرفدار عدالت، مخالف با فساد، طرفدار حقوق محرومین، پایبند به مبانى اسلام و ارزشهاى اسلامى و خط امام؛ یک چنین نماینده‌اى را بفرستند مجلس؛ آنوقت مجلس مقتدر خواهد شد، عزتمند خواهد شد. تشخیص این براى همه البته آسان نیست، ولى باید تحقیق کرد، باید به آدمهاى مطلع، آدمهاى خبره، آدمهاى مطمئن مراجعه کرد.

‌بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌  1386/12/22



:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

22بهمن روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران
از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت.

با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد.
پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد.

این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت.

هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.

روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

 

روز شمار وقایع انقلاب اسلامی بهمن 57 در یک نگاه
-3 بهمن 1357 (سه شنبه)
شورای سلطنت كه برای حفظ رژیم سلطنتی در ایران تشكیل شده بود منحل گردید.
-4 بهمن 1357 (چهارشنبه)
برای جلوگیری از حضور امام خمینی در بین مردم ایران ارتش فرودگاه مهرآباد را به اشغال درآورد.
-5 بهمن 1357 (پنج شنبه)
دولت بختیار 3 روز فرودگاههای كشور را بست.
-7 بهمن 1357 (شنبه)
- تحصن روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاهها آغاز شد.
 راه‌پیمایی میلیونی مردم در تهران به مناسبت 28 صفر برگزار گردید.
-9 بهمن 1357 (دوشنبه)
- فرودگاه برای ورود امام خمینی بازگشایی شد
-در پی اعتصابات و تظاهرات و راه‌پیمایی مردم كه خواستار بازگشایی فرودگاه مهرآباد بودند. دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را از اشغال نظامی خارج كرد.
-11 بهمن 1357 (چهارشنبه)
-مأمور ارتش در خیابانهای تهران
-دولت برای ترساندن مردم و ایجاد حكومت وحشت با انجام رژه نظامیان در تهران و ترویج شایعه كودتا توسط ارتش دست به حیله دیگری برای انحراف مبارزات مردم ایران زد.
-12 بهمن 1357 (پنج شنبه)
 ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه حضرت امام خمینی پس از پانزده سال تبعید پای بر خاك ایران گذاشتند.
ـ فرمانداری نظامی بر اثر فشار مردم راه‌پیمایی و تظاهرات را برای 3 روز آزاد اعلام كرد.
ـ‌ نظامیان مستقر در تلویزیون به طور ناگهانی پخش مراسم استقبال را قطع كردند.
-17 بهمن 1357 (سه شنبه)
- ‌بر اساس پیشنهاد شورای انقلاب، حضرت امام خمینی دولت موقت را به مردم معرفی نمودند.
ـ دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشكیل گردید.
-19 بهمن 1357 (سه شنبه)
-  راه‌پیمایی مردم ایران در حمایت از دولت موقت انجام شد.
ـ‌ نیروی هوایی ارتش با حضرت امام خمینی بیعت كردند.
ـ‌ حضرت امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم (س) رفتند.
20- بهمن 1357 (جمعه)
‌ -طرفداران قانون اساسی با تجمع در استادیوم امجدیه (شهید شیرودي‌) دست به تظاهرات زدند.
ـ‌ ساعت 9 شب سربازان گارد شاه به پادگان نیروی هوایی در شرق تهران (خ دماوند) حمله نمودند.
ـ‌ مردم برا ی كمك به سربازان نیروی هوایی مسلح شدند.
-21 بهمن 1357 (شنبه)
 دولت بختیار زمان حكومت نظامی را افزایش داده و حكومت نظامی را از ساعت 4 بعدازظهر اعلام نمود.
ـ حضرت امام خمینی دستور شكستن زمان حكومت نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر نمودند.
ـ‌ در تهران و شهرستانها بین سربازان گارد و مردم مسلح درگیریهای بسیار شدید رخ داد.
-22 بهمن 1357 (دوشنبه)
- تهران صحنه جنگ خونین مسلحانه بین مردم و سربازان طرفدار رژیم پهلوی گردیده است.
ـ با تسلیم تمامی نیروهای نظامی و پیروزی مردم مسلمان ایران رژیم ستمشاهی پس از 57 سال ظلم و ستم متلاشی گردید.



:: بازدید از این مطلب : 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 بهمن 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد. امام خمینی كه شرط ورود خود را به كشور، خروج شاه، اعلام كرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند. قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای كوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رییس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی،‌ در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام كرد كه شورای سلطنت غیر قانونی است. سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور كرد،‌ فرودگاه ها را باز كند. كاركنان اعتصابی تلویزیون اعلام كردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود. روز 12 بهمن 1357، پرشكوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاك میهن اسلامی گذاشتند. صدها خبرنگار و عكاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال كننده در طول 33 كیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا كه مقصد بعدی امام بود. بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می‌شد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد كردند. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام كرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌كنم.» بدین ترتیب از ورود امام ده روز تاریخی كه بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و 2500 سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود



:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

دهه فجر انقلاب اسلامی

دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

 

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می کنند.

در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

 

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار می‌شود.

 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري 

دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي،‌ در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند.

 

دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و ايندهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.



:: بازدید از این مطلب : 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 10 بهمن 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

نهم دي ماه سال 1388 خداوند يد بيضايي قدرت خود را به ياري جبهه حق رساند و حق را بر سر باطل كوبيد. حرمت شكني بي محاباي ارزشهاي مقدس مردم در عاشوراي سال گذشته توسط فتنه گران علاوه بر نشان دادن ماهيت انحرافي اين جريان باعث شد خشم مقدس مردم به جوش بيايد تا حماسه تاريخي ملت ايران در نهم دي سرمنشا بسياري از تحولات پسيني قرار بگيرد. در اين زمينه شايسته است بر برخي نكات امعان نظر شود.‏

... بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق ( سوره انبياء آيه 18) بلكه ما حق را بر سر باطل مي كوبيم تا آن را هلاك سازد پس در اين هنگام باطل نابود مي شود. و باطل رفتني و نابود شدني است.‏  
نهم دي ماه سال 1388 خداوند يد بيضايي قدرت خود را به ياري جبهه حق رساند و حق را بر سر باطل كوبيد. حرمت شكني بي محاباي ارزشهاي مقدس مردم در عاشوراي سال گذشته توسط فتنه گران علاوه بر نشان دادن ماهيت انحرافي اين جريان باعث شد خشم مقدس مردم به جوش بيايد تا حماسه تاريخي ملت ايران در نهم دي سرمنشا بسياري از تحولات پسيني قرار بگيرد. در اين زمينه شايسته است بر برخي نكات امعان نظر شود.‏

‏1-حماسه تاريخ ساز نهم دي نقطه عطفي در فرسايش فرماسيون كاذبي بود كه اپوزيسيون داخل و خارج از كشور پس از انتخابات شكل داده بودند . در اين فرماسيون القايي ضمن جابجايي افكار عمومي و دامن زدن به ترديد ها مي بايست باورها، ارزش ها و ايستارهاي پذيرفته شده ملت ايران فرو مي پاشيد تا بر اين ويرانه، شالوده بنايي مصنوعي كه شايد مانند قرقيزستان 5 سال هم دوام نمي آورد، بنا شود.‏

غافل از اينكه هنجارشكني اپوزيسيون كه در عاشوراي 88 به نقطه اوج خود رسيد ترمز اين فرماسيون را كشيد و باعث شد رانندگان آن با سر محكم به شيشه هاي جلو برخورد كنند. در واقع نهم دي اپوزيسيون را در مرحله انفعال قرار داد و هزينه حمايت از اين جريان را در افكار عمومي افزايش داد. پس از اين راهپيمايي و استمرار آن در حماسه22 بهمن همان سال لايه هاي منفعل جريان سبز، بسيج ناپذيرتر شده و لايه هاي اصولگراي منفعل، فعال تر وقابل بسيج تر شدند. اين روند فرسايشي فرقه سبز در ادامه ابتكار عمل را به مردم سپرد به گونه اي كه امروز حماسه تاريخي نهم دي به عنوان تكيه گاه تصميمات بزرگ در كشور شناخته مي شود و راقم بسياري از معادلات فراروي ملت ايران در حوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و تلقي مي گردد.

‏2- جنبش هاي مردمي اغلب ناشي از تكثير و تزايد انديشه هاي انتقادي هستند كه به تدريج در اتصال با يكديگر در يك مقطع حساس و تعيين كننده توليد نيرو مي كنند. اين نيرو بعضا قدرت خارق العاده اي دارد و مي تواند سرنوشت تاريخ را عوض كند. راهپيمايي عظيم نهم دي در محكوميت سران فتنه تجلي خشم مقدس مردم بود كه در چند ماه پس از انتخابات تل انبار شده بود و مسئله حرمت شكني عاشورا باعث شد اين كاسه صبر لبريز شود و يك حركت خود جوش مردمي و بي سابقه در كشور شكل بگيرد به گونه اي كه اگر چه در حمايت از حاكميت بود اما با خروج از كنترل حاكميت بخشهايي از نظام از جمله قوه قضائيه را آماج انتقادات تندي نمود.‏

تحديدانديشه هاي انتقادي مردمي در قالب برخورد حكيمانه قوه قضائيه با سران فتنه باعث شد به يك باره انگشت اتهام در نهم دي به سوي اين قوه گرفته شود و دستگاه قضا متهم به كم كاري، تساهل و مدارا گردد. تحولات شش ماهه منتهي به نهم دي 1388 ضمن دو قطبي كردن فضاي كشور بستر را براي ائتلاف عمومي در حمايت از نظام و تعيين كنندگي مردم براي فيصله دادن به ماجرا ايجاد كرد.‏

‏3- يكي از دستور كار هاي اپوزيسيون در فتنه سال گذشته كه
رگه هايي از آن هنوز ادامه دارد تلاش براي گسترش حوزه استقلال نهادهاي ديني از حكومت به منظور توسعه عرصه عمل مستقل نيروهاي مخالف بود. حسين بشيريه يكي از تئوريسين هاي فتنه سال گذشته در تعيين تكاليف رهبران داخلي جريان سبز در گفتگوي مفصل خود با نشريه لوگوس مي گويد: بايد حوزه دين به عنوان عرصه اي مستقل از حكومت و مرتبط با اپوزيسيون تلقي شود به نحوي كه دستكم از لحاظ اخلاقي، علماي مستقل و منتقد، مرجع تظلم آسيب ديدگان از مظالم نيروهاي حكومتي به شمار آيند. ‏

اين سناريو كه در قبال معدودي از علما و روحانيون توانست موفقيت هايي به دست آورد اما با هوشياري و بصيرت مراجع معظم و قاطبه روحانيت آگاه در نطفه خاموش شد.‏

مشخصا در موضوع حرمت شكني عاشورا روشنگري هاي مرجع عاليقدر تشيع آيت الله حسين نوري همداني و حركت شجاعانه وي در اين ايام براي هميشه در تاريخ ثبت مي شود. در جريان هتك حرمت عاشورا، آيت الله نوري همداني پيشتاز اعتراض شد و غيرتمندانه براي حراست از حريم حسيني(ع) به ميدان آمد. مردم قم در اين ايام بارها ضمن تجديد بيعت با آرمان هاي رهبر معظم انقلاب، حمايت خود را از مواضع‎ ‎روشنگرانه آيت الله نوري همداني در پشتيباني از مقام عظماي ولايت اعلام كردند‏‎.‎

‏4- مقام معظم رهبري به بهانه سالروز 19 دي در بيانات مهمي حضور عظيم و تعيين كننده ملت مؤمن، بابصيرت و با غيرت ايران را در راهپيمايي سراسري نهم دي، تجلي دست قدرت خدا و حركتي ماندگار در تاريخ انقلاب خواند و تأكيد كرد: در چنين شرايطي، اين حركت مردم، اهميت مضاعفي داشت و روح ولايت، و روح حسين بن علي (ع) در آن ديده مي شود و همانگونه كه امام راحل همواره مي گفت تجلي دست قدرت خدا بود. ايشان در ديدار هزاران نفر از مردم قم در سالروز حادثه عظيم 19 دي سال 56 گفت: اگر صدها بار براي نعمت هوشياري اين ملت، سجده شكر بجا آورده شود، باز هم كم است

در نهم دي ماه بار ديگر ملت ايران تاريخ ساز شد و نشان داد كه محكوم به تكرار تاريخ نيست. ملت ايران ثابت كرد قرباني پاك يا ناپاكي در مسيري پوك نخواهد شد و قدرشناس نعمت ولايت است.

انقلاب،نظام مقدس جمهوري اسلامي و ملت ايران در نهم دي نفسي تازه كرد و جهانيان به عينه ديدند كه مردم و حكومت در ايران اسلامي در پرتو ولايت فقيه يك حقيقت واحد هستند. ملت فهيم و آگاه ايران با حضور تاريخي خود در نهم دي بار ديگر نشان دادند كه به مراتب از نخبگان جامعه جلوتر هستند و اجازه نمي دهند كه ميراث خون صدها هزار شهيد زير چكمه هاي دشمنان اين انقلاب اعم از آمريكا، انگليس، رژيم صهيونيستي، ديگر قدرتهاي استكباري، مرتجعين وابسته به نظام سلطه و منحرفان داخلي پايمال شود.‏
  

 



:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 دی 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

 میلاد نور مبارک ولادت حضرت پیامبر اکرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

را برتمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم

 

ماه فرو ماند از جمال محمد         

                              سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

                                                                      در نظر قدر با کمال محمد

میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول

 آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده‏اش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیده‏اش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود. از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می‏توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین‏تر، رفت و آمد می‏کرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان‏ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت‏های مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‏ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خواب‏های وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً. گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می‏گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت می‏گویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را "عام الفیل" می‏نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.

 

 17 ربیع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری

 امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع‏الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نام‏های " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروف‏ترین آن‏ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.

 شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " می‏شناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می‏گردد.

مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار می‏آمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری می‏نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.

امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی‏اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:

1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )

 2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق )

 3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)

4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )

5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق)

 6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )

 7- ولید بن یزید (125 - 126 ق )

 8- یزید بن ولید (126 - 126 ق )

 9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10

- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )

11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )

گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختی‏ها و بی‏مهری‏های فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریب‏کارانه عباسیان می‏زیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.

آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" می‏گویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری می‏باشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.



:: بازدید از این مطلب : 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 دی 1394 | نظرات ()